سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

بعصی از مشاهدات خود را در چند روز گذشته در اصفهان بیان می کنم در طول این در روز من با دو دختر کاملا متفاوت برخورد کردم یکی از آنها به گونه ای بود که وقتی یک پسر از او در ماشین سوال کرد آیا دانشجو هستی کاملا به وی برخورد و از ماشین پیاده شد در حالی که امروز دوستم مریم وقتی وارد ماشین شد ارتباط کاملا صمیمی با راننده بر قرار کرد و از وی شماره تلفن گرفت


  
 

مقررات اسلام با فطرت پاک انسان، هماهنگی کامل دارد؛ زیرا طراح هر دو یکی

      است و هر دو به یک سرچشمه باز می‌گردد. وجود انسان را با فطرت پاکش خداوند

      متعال آفریده و مقررات تابناک اسلام را هم همان خداوند طراحی کرده و بوسیله

      فرستاده امینش برای بشر ارسال داشته است.

         دین اسلام، بلکه هر دین آسمانی، به پنج موضوع اجتماعی اهمیت زیادی داده و

      حفظ و نگهداری آنها را از واجبترین واجبات شمرده است. آن پنج چیز عبارتست از:

      1- حفظ دین و عقیده 2- حفظ عقل 3- حفظ جان 4- حفظ نسب و حلال‌زادگی 5- حفظ

مال

      بحث ما در این درس درباره حفظ نسب و حلال‌زادگی است.

          از نظر مقررات اسلام، صحت روابط زناشوئی و حلال‌زادگی اولاد، تا آنجا

      اهمیت دارد که برای زنا و لواط و قیادت و انحرافهای جنسی، مجازتهای شدیدی

      معین کرده است که در کتب فقها به تفضیل مذکور است.

        

      این اسلام است و آن هم مکاتب دیگر که تمام انحرافات جنسی، حتی برهنه بودن زن

      و مرد، استمناء، همجنس‌طلبی، تبادل همسران و ازدواج مردان را با یکدیگر تجویز

      می‌کنند ولی دین مقدس اسلام، علاوه بر اینکه زنا و لواط را از گناهان کبیره

      می‌شمارد، به عنوان پیشگیری و حفظ صحت نسب، مقدمات آنها را هم حرام دانسته

      است. (جلوگیری از مقدمات زنا) حجاب را برای زن واجب دانسته و چشم‌چرانی را

      برای مردان حرام کرده است. بودن زن و مرد نامحرم را در جایی خلوت ناروا

      دانسته و از سخن گفتن زن با آهنگ مهیج و وسوسه‌انگیز منع فرموده است و به

      زنان دستور می‌دهد: کمتر از خانه بیرون بروند و راه رفتن مهیج نداشته باشند.

      از کنار دیوار راه بروند نه از وسط کوچه تا در اولین نگاه جلب نظر نکنند.

        اگر خداوند متعال، از مقدمات هوس‌انگیز زنا جلوگیری نمی‌فرمود و فقط خود

      زنا را حرام می‌کرد، تکلیف ما لایطاق کرده بود، مانند کسی که نزدیک شدن کبریت

      با بنزین را تجویز کند، ولی از شعله‌ور شدن آتش منع نماید.

        

         قرآن مجید، عفت چشم و پاکدامنی را به مرد و زن، با یک تعبیر و در دو آیه

      پشت سر هم توصیه می‌کند، ولی در آیه نسبت به زن سفارش و تاکید بیشتری دارد.

      این تاکید برای اینستکه:

      اولا: در این مقام زن فاعل است و مرد مفعول، زن می‌کشد و مرد کشیده می‌شود،

      یک سر ریسمان بدست زن است و سر دیگر به گردن مرد.

      ثانیا: تاکید اسلام، در امر حجاب، نسبت به زن برای اینستکه اگر در اثر

      بی‌مبالاتی زن، مردی بدام افتاد و زنائی رخ داد، عواقب وخیم این عمل زشت،

      متوجه زن می‌شود نه مرد. ازاله بکارت و بارداری و کورتاژ یا وضع‌حمل نامشروع

      و بی‌آبروئی تا آخر عمر، همگی متوجه زن است نه مرد. از این رو خداوند مهربان،

      زن را متوجه می‌کند که دامی را که برای ربودن مرد می‌اندازد، بالاخره به گردن

      خودش می‌افتد. خالق مهربان انسان، همه این حسابها را کرده است که به زن دستور

      می‌دهد، حیا و عفت و حجاب خویش را مراعات کند و برای او پوششی بیشتر از پوشش

      مرد و رفتاری سنگین‌تر و باوقارتر از رفتار مرد توصیه می‌کند.

        

        امام صادق(ع) می‌فرماید: بهترین زنان زنی است که چون با شوهرش خلوت کند،

      لباس حیا از تن بدرکند و چون جامه بپوشد و از خانه بیرون رود لباسی از حیاء و

      عفت بر تن کند.

          تا اینجا آنچه گفتم، مربوط به جمله دوم روایت است که زن باید هنگامی که

      از خانه خارج می‌شود، با حیا و سنگین و با وقار باشد و اما جمله اول روایت هم

      متضمن معنایی لطیف با لفظی بلیغ است.

          امام صادق (ع) می‌فرماید: زن خوب آنست که در حال خلوت با شوهرش حیا را

      کنار گذارد و حالتی مخالف و متناقض با حالت لباس پوشیدن داشته باشد، یعنی در

      حال خلوت با شوهر، هرگونه ظرافتکاری و طنازی و عشوه‌گری، برای زن جایز، بلکه

      ارجح است.

         بهترین زن مسلمان زنی است که در زمان خلوت با شوهرش خوش‌زبان و شیرین

      حرکات باشد و هرگونه پرده و حجابی را از میان خود و شوهرش بردارد. آن چیزی که

      زن را در ردیف بهترین زنان مسلمان می‌گذارد، همین است که بتواند، این دو حالت

      متناقض را در وجود خود حفظ کند: در حالت خلوت با شوهر، کاملا حیا و خجالت را

      کنار گذارد و تا از خلوت‌خانه بیرون آمد، لباس حیا برتن کند و مجسمه عفت و

      وقار باشد، پس اگر همیشه با حیا باشد، بهترین زنان نخواهد بود، چنانکه اگر

      همیشه طناز و عشوه‌گر باشد. خلاصه آنکه زن باید لباس رزم و بزم خود را بشناسد

      و هر یک را در جای خود بپوشد.

      

      * روایات *

         به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش باز گیرند و دامن خود نگه دارند که این

      برای آنها پاکیزه‌تر است و خدا از آنچه می‌کنند آگاه است. (سوره نور آیه30)

      

      به زنان مؤمن بگو: دیدگان خویش باز گیرند و دامن خود حفظ کنند و زینت خویش

      نمایان نکنند جز آنچه آشکار است (مانند انگشتر و دست‌بند) و سرپوشهای خود را

      روی گردن و سینه اندازند و زینت خویش نمایان نکنند، مگر برای شوهرانشان یا

      پدرانشان یا پدرشوهرانشان یا برادرانشان پا پسربرادرانشان یا پسر خواهرانشان

      یا زنان مسلمان یا آنچه مالک مالک شده‌اند (غلامان و بردگان) یا مردان

      بی‌رغبت وابسته، یا اطفالی که از نگفتنیهای زن خبر ندارند و آنگونه پای بر

      زمین نکوبند که زینتهای نهانشان معلوم شود. ای گروه مؤمنان همگی به سوی خدا

      توبه برید،شاید رستگار شوید. (سوره نور آیه 31)

      

      امام صادق(ع) فرمود: بهترین زنان شما کسی است که چون با جفتش خلوت کند،

      پیراهن حیا بدرآورد و چون بپوشد و همراه او شود، زره حیا بر تن کند. (وسائل

      ج14 ص15)

      

      بهترین زنان شما زن پاکدامنی است که دامن و شرمگاه خود را از نامحرم حفظ کند

      و برای شوهرش، شهوت‌ران و حشری باشد. (بحار ج103 ص237 وسائل ج14 ص15).

برگرفته از وبلاگ دوستان


  

طلاق

طلاق شعله ی محبت را خاموش می کند، عشق ها را به کینه و دشمنی بدل می سازد، ضعف های یکدیگر را در برابر چشم هم بزرگ می نماید.

حتی سبب می شود که آنان فقط نقاط منفی یکدیگر را ببیننند، هر کدام سعی دارد دیگری را متهم سازد و زمینه را برای سقوط او فراهم نماید، زنی مهربان یک باره لجباز می شود و مردی با چنان عظمت و وقار یک باره عیب جو می شود و این همه برای پاره کردن رشته ی الفت هاست.

یکی از بزرگترین خطراتی که در زندگی همه ی انسان ها وجود دارد، طلاق است، جدایی و طلاق بیشتر متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناسند، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدایی چه محرومیتی را برای فرزندان پدید می آورد و دل نازک طفل را چگونه شکند و او را از چه لذاتی محروم می سازد، شاید هرگز تن به این کار در ندهند، جدایی پدر و مادر از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می سازد، حالت افسردگی برای او پدید می آورد و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او باز می ستاند و در کل او را چنان پریشان می سازد که اثرات شوم آن مادام العمر عارض کودک است. جدایی از والدین به خاطر طلاق در وضع تحصیلی کودک هم اثر می گذارد، توان فعالیت و حتی ورزش را از او می گیرد.

ستیزهای خانواده که سرانجام به جدایی و طلاق می انجامد، رفتاری است نا بهنجار و غیر طبیعی، گاهی کسانی که به چنین کاری دست می زنند تصورش هم برای آدمی چندش آور است . برای یک زوج تحصیل کرده و بالغ با داشتن فرزندانی در کنار، فرزندانی که همین والدین کم احساس و کم عاطفه آنها را به این جهان هستی آورده و اکنون با یک تصمیم نابخردانه آنها را تنها و بی کس رها می کنند و دنبال هوس های جدیدی با فرزندان جدیدی می روند. به هم ریختن کانون گرم خانواده، گناهی نابخشودنی و غیر قابل توجیه ناسازگاری خطایی است فردی، تعرضی است از جانب انسانی به انسانی دیگر که با قدری گذشت و تساهل در موارد بسیاری قابل جبران است، چه بسا خطا کننده، خود بر سر عقل آید و از کرده پشیمان شود، ولی ستیزه و طلاق خطا و گناهی است اجتماعی؛ گسستن سنگ بنای اجتماع است، در هم ریختن شالوده ی زندگی است، ازدواج امری است مربوط به دو فرد، ستیزه و نهایت طلاق امری است اجتماعی که صدمه و زیان آن به جامعه می رسد، عشق جوان ها را به تشکیل خانواده سست می کند و اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش می سازد. پس طلاق امری است ناموجه می توان خانواده را در دو جهت عام و خاص در نظر گرفت، خانواده به معنی عام آن در قدیم بیشتر مورد توجه بوده است و پدر و مادر، فرزندان و تمام افرادی را شامل می شود که در قانون مدنی به ترتیب اولویت می توانند از ما ترک دیگیری سهم الارثی داشته باشند، اما خانواده به معنی خاص عبارت است از شوهر، زن و فرزندان آنها با وجود اینکه قوانین ما خانواده را دقیقا تعریف نکرده و برای اعضای خانواده، شخصیت حقوق متساوی قایل نیست. خانواده قدیمی ترین و کهن ترین هسته ی طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است. در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد. خانواده کانون حفاظت خانوادگی و اجتماعی است که بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان درباره ی آن سخن گفته اند، حاصل جمع پدیده آمده از خلاق خانواده هایی است که آن جامعه از آنها تشکیل یافته است. نیمی از جمعیت ایران به واسطه ی تنگ نظری های مردانه از فعالیت های اجتماعی دور مانده اند، به طوری که از قدرت فکری و توان بانوان کمتر در جهت بهسازی و سازندگی کشور استفاده می شود که امید است مسئولین و دست اندرکاران متوجه این نقیصه ی بزرگ در روند بکارگیری نیرو و توان های اجتماعی، در ساختار بهتر جامعه استفاده نمایند و از تنگ نظری و بد اندیش ها دست بردارند و راه را برای ورود هر چه بیشتر بانوان در کوشش های اجتماعی باز کنند. اگر به این جنبه های انسانی حقوق زن توجه بیشتری شود، منشا ستیزه های خانواده کمتر شده و از جدایی زن و مرد و انحراف فرزندان رها شده جلوگیری می شود و در نهایت به جامعه ای از سلامت جسم و روان خواهیم رسید که کمتر دچار ستیزه و جدایی می گردد. براساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، دو عامل وراثت و محیط سهم بسزایی در میزان بزهکاری دارند، اما سوابق نشان می دهد که نه وراثت و نه محیط هیچ کدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند، بلکه زمینه ی ارثی فرد، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تاثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند، می تواند سبب بروز جرم باشد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و نحوه ی کیفیت آن از حیث تطابق بعدی فرد در جامعه دارای آثار وسیعی می باشد، میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطفی زن و شوهر و دیگر کسانی که هسته ی اصلی خانواده را تشکیل می دهند و نیز نقش آموزشی خانواده و اهمیت آن در رشد شخصیت ، روابط عاطفی فرزند و خانواده مسایل روانی جسمی ناشی از حیات خانوادگی- هر یک از این جنبه ها در ساختن قالب کلی شخصیت کودک مؤثر هستند و امروزه طرح هر کدام از این مباحث اختصاص به یکی از رشته های جامعه شناسی و روان شناسی پیدا کرده است.

اثرات و عوارض طلاق: با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آن را باید انتظار داشت،  زیرا طلاق در نظر جم شناسان در وقوع بزه بی تاثیر نیست و از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابه ی معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود:

1)  اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.

2)   اثر طلاق در فرزندان

3)   زیان اجتماعی طلاق اثرات طلاق در مردان بدان سان که اشارت رفت این است که آنان را افرادی غیر متعهد بار می آورد، آمار چنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیر متعهد در میان زندانیان قابل ملاحظه است اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند و ای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد و احتمالا راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید. اثر طلاق در فرزندان متعلق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیر قابل تحمل و توام با نفرت در آنان به وجود می آورد که شدیدتر از وضع یتیمی است مسایلی که درباره ی زن پدر وجود دارد در مورد کودکانی که دارای مادر مطلقه هستند ولی بر اثر لجبازی و یک دندگی پدر مجبورند زن پدر را تحمل کنند نیز صادق است و این دسته هم زندگی توام با نکبت و ترس و شقاوت و سیه روزی را می گذرانند.

پی نوشتها:

کتاب محمد حسن فرجادی

استاد دانشگاه تهران


  
سلام لطفا در وبلاگتون لوگوی مرا هم قرار دهید تا ارتباطمان بیشتر شود.ممنونم
پست الکترونیکی oloomequran.parsiblog.com نشانی سایت

 

جمعیت امدادگران وصال

سلام/

متن خاطره جالبی بود . مخصوصاً برای ما امدادگرها .
راستی اگر به امدادگری هم علاقه دارید به سایت زیر مراجعه فرمائید ./
www.emdadgar.com

یک نکته : ما از متن شما در تالار گفتمان سایت امدادگر استفاده کردیم .

پست الکترونیکی sadegh_rv vesalteam.parsiblog.com نشانی سایت

  

 

  چند کلمه عجیب غریب : شیلو   - کردک  - غرافه


  

 

  می بخشید که چندروزی غایب بودم


  

 

   هست ونیست

هستی ونیستی فرقی نداره

 چو ن که تودل نداری

 مثل اینه شفاف

این فقط دل بهار

 وقتی که زندگی کردی

 می دونی دلم چی می گه


  

تو که مهدی را کشتی

آقا مهدی فرمانده گروهان مان درست و حسابی ما را روحیه داد و به عملیاتی که می رفتیم تو جیه مان کرد. همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم. صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای سوت کشان و بدون اجازه آمد و زرتی خورد رو خاکریز. زمین و زمان بهم ریخت و موج انفجار مرا بلند کرد و مثل هندوانه کوبید زمین. نعره زدم: یا مهدی! یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگوید: «خونه خراب، بلند شو، تو که مهدی را کشتی!» از جا جستم. خاک ها را زدم کنار. آقا مهدی زیر آوار داشت می خندید. خودم هم خنده ام گرفت!

 


  

 

    می خواهم با شما چندکلمه لهجه ای صحبت کنم هرکس که فهمید منچه گفتم برنده است

  دی هی گشنم سی چه چی در نماری تا چی بخورم


  

 

 هرکه بخواهد تبادل لینک کنه پیام بگاره درخدمتیم


  
   مدیر وبلاگ
کمی متفاوت
کلبه مهربونی ما همیشه جا برای شما داره فقط مهربون بشنیم جامون بشه اینجا ساحل کویر جنگل کوه همه را داره
نویسندگان وبلاگ -گروهی
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :46
بازدید دیروز :49
کل بازدید : 422978
کل یاداشته ها : 432


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ